کارکنان آیینه ای ازرفتارمدیران هستند

وقتی کارمندی نامنظم ویا مرتب دیر به سرکار خود میاید وبطورکلی کم کاری میکند، آنرا در رفتار مدیر یک مجموعه جستجو کنیم.

کارکنان آیینه ای ازرفتار مدیران آن مجموعه هستند. اگر مدیر متعهد ، وقت شناس ، منظم ، مسئولیت پذیر و … باشد، کارکنان آنرا الگوی کارخود قرار میدهند و اگر مدیری کم کار و بی نظم وغیرمتعهد و… باشد، بطور قطع اثر خود را روی کارکنان خواهد گذاشت . یک مدیر نمیتواند از کارمندان توقع کاری را داشته باشد ،که خود قادر به رعایت آن نیست. بنابراین ازعملکرد کارکنان، میتوان پی به نحوه مدیریت آن مجموعه برد.

Continue reading کارکنان آیینه ای ازرفتارمدیران هستند

ارتباط میان رهبری و شخصیت

“رهبری ” یعنی : قدرت و نفوذ بردل انسانها و توانایی بسیج آنها برای دستیابی به اهداف بالا است.

شخصیت نقش بسیار مهمی در رهبری دارد و بدون آن رهبری امکان پذیر نیست . محافظت از  شخصیت خود یکی از نکات مهم رهبری یک سازمان میباشدو باید بگونه ای باشد که بتواند درصد اعتماد افراد آن را نسبت به خود بالا ببرد.

Continue reading ارتباط میان رهبری و شخصیت

برتری یک کسب و کار براساس ویژگی ها

 

هر کسب و کار دارای ویژگیهایی است که رقبای بازار نمیتوانند آنرا براحتی  کپی کنند . این توانایی ها و ویژگیها وجه تمایز رقابت های بازار میباشد که بعضی از این افراد به آن توجهی ندارند.

ظاهر هر کاری را میتوان کپی کرد اما هیچکس نمیتواند درون آن کاررا براحتی دریابد وکپی کند. افزایش ویژگیهای درون سازمانی میتواند به شایستگی های هرکسب و کاری در بازار کمک بسیاری کند که هیچ رقیبی نمیتواند به آن پی ببرد. استراتژیهای درون سازمانی که بعضی ازآنها سالهای زیادی زمان برده است تا بدین جا رسیده است و الگوبرداری و اجرای آن زحمت بسیار و شاید نتیجه مطلوبی را برای رقبا به همراه نیاورد.

Continue reading برتری یک کسب و کار براساس ویژگی ها

کارکنان سهام دار شما هستند

در هر سیستم اولویت با منافع سازمان است و تمامی کارکنان از جمله مدیران باید در راه اعتلای آن قدم بردارند. یک سازمان برای رشد و توسعه خود نیاز به یک همبستگی و همدلی بین کارکنان خود دارد. وظیفه بوجود آوردن چنین همدلی بعهده یک مدیر است .

اگر یک مدیر فقط بفکر منافع شخصی خود باشد منافع جمعی از بین میرود و هرکسی بدنبال نفع شخصی خود میباشدو منافع کلی سازمان از بین میرود. کارکنان یک سازمان آینه ای از رفتار مدیران آن سازمان هستند. اگر مدیر فرد درستکار، فعال ، مدبر، متعهد و … باشد بطور قطع کارکنان هم ازرفتارمدیرتبعیت میکنند.

Continue reading کارکنان سهام دار شما هستند

چه موقع کالا فروش رفته محسوب میشود!!

بعضی از صاحبان برند در ایران زمانیکه کالایی را میفروشند و پول آنرا دریافت میکنند ، محصول را فروش رفته به حساب میاورند.

اما من اعتقاددارم ، زمانی میتوان آن را فروش رفته به حساب آورد که چندماه از خرید و استفاده مصرف کننده آن گذشته و رضایت کامل داشته باشد.( البته اگرآینده برند برایمان اهمیت داشته باشد).

Continue reading چه موقع کالا فروش رفته محسوب میشود!!

تغییر درسطح کسب و کار

معمولاً تغییرات ظاهری بسیار آسان تر از تغییرات اساسی و باطنی در یک سازمان است .شاید شما وارد یک وزارتخانه شوید و با یک ساختمان شیک و مرتب و نوساز مواجه شوید. وقتی به کارمندان آن وزارت خانه مراجعه میکنید، متوجه خواهید شد که هیچ تغییری صورت نپذیرفته است . بنابراین تغییرات در سطح و ظاهر بسیار راحت تراست .

در کسب و کارهای ما هم تغییرات بیشتر بصورت ظاهری و در پوسته آن اتفاق میافتد . تغییرات درونی و بیرونی باید با یکدیگر تناسب داشته باشد .

Continue reading تغییر درسطح کسب و کار

درباب تغییر شخص محوری به سیستم محوری

کسب و کارهایی مانند کار ما که بدون سیستم شروع کرده ایم کار بسیار سخت تر وشخص محوراست اما وضع برای شرکت ها تفاوت دارد .آنها دربدو تاسیس سیستم و چارت سازمانی خودشان را پایه گذاری میکنند و براساس آن شروع به استخدام نیروی کار میکنند. قبل از استخدام نیرو ، برنامه ریزی های لازم انجام میپذیرد و متناسب با همان سیستم به نیروی کار آموزش داده میشود ( البته در سطح کارکنان رده پایین ) . در سطح مدیریت هم ازافراد مجرب و تحصیلکرده استفاده میکنند. نیروی کارهم طبق همان سیستم ، سلسله مراتب را تجربه میکند و با همان خو میگیرد . معمولاً برای انجام کارهای بزرگتر باید حتماً پایه آن بشکل شرکت باشد در غیر اینصورت دوام نخواهدآورد.

Continue reading درباب تغییر شخص محوری به سیستم محوری

چگونه در مدیریت، مسئولیت خود را سبک کنیم

گفتگویی با یکی از همکاران داشتم که در مورد اهداف و آینده یک کسب و کار یا سازمان بود. ایشان میگفت که: من از کسب و کارم به همین شکل رضایت دارم و نمیخواهم آرامش خود را برهم بزنم چون اگر بخواهم این تشکیلات را بزرگتر کنم توان مالی و فکری آن را ندارم.

شاید این سخن برای همه ما آشنا باشد و تا نامی از “تغییرات” به میان می آید، ناخواسته یاد دردسرهایی میافتیم که بعد از آن گریبان ما را خواهد گرفت. شاید برای ما که طی سالها، راههای مختلفی را طی کرده ایم و دائماً در حال آزمون و خطا بوده ایم، این راه پیر و فرتوت مان کرده باشد.

Continue reading چگونه در مدیریت، مسئولیت خود را سبک کنیم

آنکس که بداند و بداند که بداند!

بنظر من افراد مختلف در کسب و کارمان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد، البته این مطلب فقط در مورد کسب و کارصدق نمیکند، جامعه ما هم شامل این 4 دسته میباشد.

اول: آن عده که همیشه راه را خودشان پیدا میکنند و دنباله روی کسی نیستند و همیشه سوار بر سرنوشت خود هستند و همواره اوضاع و احوال کار و زندگیشان تحت کنترل خودشان است، مصداق آن: “آنکس که بداند و بداند که بداند // اسب خرد از گنبد گردان بجهاند”
Continue reading آنکس که بداند و بداند که بداند!

چرا برخی از کسبه ما همیشه “لنگ” میزنند؟

عده ای از دوستان همواره بدنبال گرفتن وام یا پول دستی ویا پول بهره ای هستند.

مشکل این دوستان سالهاست که به همین روال ادامه داشته و شاید در مواقعی بعد از یک مدت به شکست کسب و کارشان بیانجامد و همواره با مشکلات خود دست به گریبان هستند. بدترین حالت آن زمانی اتفاق میافتد که پول بهره ای تمام سیستم شان را فرا گرفته است.

مشکل از کجا پیدا میشود؟

Continue reading چرا برخی از کسبه ما همیشه “لنگ” میزنند؟

تفاوت تجربه و علم

تجربه زمانی میتواند مورد استفاده عموم قرار گیرد که با دانش همراه باشد

بدن یک انسان را در نظر بگیرید و کسب و کارمان را با آن مقایسه کنیم.

مغز انسان همان مدیریت است و حسابداری و مالی  حکم قلب یک انسان و بقیه عوامل مانند نیروی انسانی که حکم بازوان ، پا ها انگشتان ما را دارد و بقیه اعضا هم سایر عوامل کسب و کار ما میباشد.تمام اعضای بدن از مغز دستور میگیرند. مغز و قلب هر دوبرای حیات انسان لازم است که هر کدام درست کار نکند سایر اعضای بدن را از کار میاندازد.

تجربه همان دردها است که عوامل بیرونی بدن انسان تا کنون آنرا در یافته است . ما براثر تجربه یاد گرفته ایم چگونه راه برویم ، غذا بخوریم ، فکر کنیم ، بار سنگین بلند نکنیم و ….

Continue reading تفاوت تجربه و علم

تفاوت “کاسبی” با “تجارت”

بعضی از دوستان هنوز باور نکرده اند که گسترده گی کارشان بگونه ای شده است که از مرز کاسبی گذشته است و روابط خود را بدون توجه به گستردگی کارشان هنوز بصورت سنتی نگاه داشته اند

کاسبی شکل سنتی دارد و تجارت نوع مدرن آن است .

اگر بخواهیم تعریف کلی ای ازکاسبی داشته باشیم

کسانیکه  یک حجره یا مغازه را درزمان گذشته بهمراه  یکی دوشاگرد و روابط فوق العاده سنتی و پایبند به تجربه مشغول به دادو ستد خود بودند را کاسب میگفتند. این افراد با شعاع دید کاملاً محدود و متکی به تجربیات خود به کسب و کار در بازار میپرداختند . معمولاً نوع دیدگاهشان نسبت به فروش ، با علم امروز تجارت کاملاًمتفاوت است . تجربه مدیریت شان هم اندازه وسعت فکری و تجربی خودشان بود.

Continue reading تفاوت “کاسبی” با “تجارت”

چگونه کسب و کارمان پیر میشود

همانطور که با گذر زمان تفکر و توانایی های خودمان را از دست میدهیم کسب و کار ما هم با خودمان در حال پیرشدن است . در صورتیکه نتوانیم زودتر راه چاره ای برای کارمان بیاندیشیم بطور قطع روزی خواهد رسید که کسب و کار مان بمانند خودمان از حرکت میایستد و دیگر به سختی میشود جان تازه به آن داد.

هر چقدر که فرسوده تر میشویم تما م اعضای بدن به مرور ، شروع به فرسوده شدن میشود. این درمورد همه چیز صدق میکند.

Continue reading چگونه کسب و کارمان پیر میشود