تغییر درسطح کسب و کار

معمولاً تغییرات ظاهری بسیار آسان تر از تغییرات اساسی و باطنی در یک سازمان است .شاید شما وارد یک وزارتخانه شوید و با یک ساختمان شیک و مرتب و نوساز مواجه شوید. وقتی به کارمندان آن وزارت خانه مراجعه میکنید، متوجه خواهید شد که هیچ تغییری صورت نپذیرفته است . بنابراین تغییرات در سطح و ظاهر بسیار راحت تراست .

در کسب و کارهای ما هم تغییرات بیشتر بصورت ظاهری و در پوسته آن اتفاق میافتد . تغییرات درونی و بیرونی باید با یکدیگر تناسب داشته باشد .

Continue reading تغییر درسطح کسب و کار

“زیربنا” و “رو بنای ” کسب و کار

در بازار کسب کار بیشتر به روبنای کاراهمیت داده میشود تا زیربنای آن و بیشتر دکورو ظاهرآن را مهم میدانند وشاید گاهی هم بیشتر از آنچه که هستند خود را به نمایش میگذارند.

روبنای کار ارتباط مستقیم  به افزایش فروش دارد و زیر بنا یا بعبارتی زیرساخت هم مربوط به پایداری درفروش است. تا زمانیکه زیربنا ی قوی و محکمی در اختیارنداشته نباشیم ، افزایش فروش پایدارو ثابتی نخواهیم داشت .

Continue reading “زیربنا” و “رو بنای ” کسب و کار

تفاوت “قیمت” و “ارزش” کالا

البته این نظریه “قیمت و ارزش” مربوط به “آدام اسمیت” پدر علم اقتصاد است که بحث مفصلی را دارد.

“قیمت” آن چیزی است که شما پرداخت میکنید.
“ارزش” آن چیزی است که شما دریافت میکنید.
این دو با یکدیگر معادله ارزش را تشکیل می دهند.

Continue reading تفاوت “قیمت” و “ارزش” کالا

نقش رقابت در رشد کسب و کارها

همه ما کم و بیش به قوانین حاکم برکسب و کار خود واقفیم . نقش اساسی در بازار کسب و کار، رقابتهای درون کسبی است . باید به این نکته توجه داشته باشیم که شناسایی رقبا کاری بسیار حیاتی است . رقابت به مانند میدان مسابقه میماند که دائماً در تلاش برای رسیدن به پیروزی بر رقبای خود هستیم . اگر انگیزه رقابت را از میان ببریم دیگر کسب و کارمان نه پیشرفت میکند و نه انگیزه ای برای پیشرفت خواهیم داشت . رقیب شناسی به خودی خود نیاز به شناخت کامل نسبت به محدوده تجارت مان داردحال این سوال مطرح میشود ، چه کسی رقیب من است ؟ آیا کلیه افرادی که سیسمونی می فروشند رقیب هستند؟ آیا همه رقبا در یک سطح با هم رقابت میکنند؟ آیا کسانی که با سرمایه بیشتری توی بازار هستند ،رقیب هستند ؟

Continue reading نقش رقابت در رشد کسب و کارها

آنکس که بداند و بداند که بداند!

بنظر من افراد مختلف در کسب و کارمان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد، البته این مطلب فقط در مورد کسب و کارصدق نمیکند، جامعه ما هم شامل این 4 دسته میباشد.

اول: آن عده که همیشه راه را خودشان پیدا میکنند و دنباله روی کسی نیستند و همیشه سوار بر سرنوشت خود هستند و همواره اوضاع و احوال کار و زندگیشان تحت کنترل خودشان است، مصداق آن: “آنکس که بداند و بداند که بداند // اسب خرد از گنبد گردان بجهاند”
Continue reading آنکس که بداند و بداند که بداند!

تفاوت تجربه و علم

تجربه زمانی میتواند مورد استفاده عموم قرار گیرد که با دانش همراه باشد

بدن یک انسان را در نظر بگیرید و کسب و کارمان را با آن مقایسه کنیم.

مغز انسان همان مدیریت است و حسابداری و مالی  حکم قلب یک انسان و بقیه عوامل مانند نیروی انسانی که حکم بازوان ، پا ها انگشتان ما را دارد و بقیه اعضا هم سایر عوامل کسب و کار ما میباشد.تمام اعضای بدن از مغز دستور میگیرند. مغز و قلب هر دوبرای حیات انسان لازم است که هر کدام درست کار نکند سایر اعضای بدن را از کار میاندازد.

تجربه همان دردها است که عوامل بیرونی بدن انسان تا کنون آنرا در یافته است . ما براثر تجربه یاد گرفته ایم چگونه راه برویم ، غذا بخوریم ، فکر کنیم ، بار سنگین بلند نکنیم و ….

Continue reading تفاوت تجربه و علم